English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8299 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
blind U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinded U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinds U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
selective U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
selectively U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
processor U ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
variables U شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable U شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
locals U متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
local U متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
cheating does not prosper U نمیدهد
function codes U کدهای کار
hidden codes U کدهای پنهان
codes U کدهای مخفی
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
it does not make sense U معنی نمیدهد
civilian occupational specialty U کدهای تخصصی غیرنظامی
ansi U کدهای استاندارد ANSI
non-starters U رویدادی که روی نمیدهد
non-starter U رویدادی که روی نمیدهد
he would not bade a biner U یک دینارهم تخفیف نمیدهد
that i snot in keepingwith our U این بانظرماوفق نمیدهد
the law forbids U قانون اجازه نمیدهد
air ground liaison code U کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
unsigned U که اعداد منفی را نشان نمیدهد
BCC U و لیست آنها را نشان نمیدهد
waste instruction U دستوری که عملی انجام نمیدهد.
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
null U دستور برنامه کد کاری انجام نمیدهد
operation U دستور برنامه که کاری انجام نمیدهد
basic U کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
simultaneous U ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
print U طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
printed U طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
basics U کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
prints U طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
blank U دستور برنامه که هیچ کاری انجام نمیدهد
blankest U دستور برنامه که هیچ کاری انجام نمیدهد
no op U دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
no operation instruction U دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
non printing codes U کدهای نمایش دهنده عمل چاپگر و نه حرف چاپ شده
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
conversions U لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversion U لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
non operable instruction U دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
idle U مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idled U مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idles U مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idlest U مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
formatter U برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
indifferentist U کسیکه بموضوع عای دینی لاقید است و بشناختن حق ازباطل اهمیتی نمیدهد
formatter U نرم افزاری که کدهای توکار و دستورات چاپ را سیگنالهای کنترل چاپگر تبدیل میکند
false U فایلهای ناخواسته بازیاب شده از پایگاه داده از طریق استفاده از کدهای جستجوی غلط
drops U یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop U یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
dropping U یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
dropped U یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
VT terminal emulation U استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
steady state U مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
reliance on a document U استناد به مدرک خاصی
layman U خارج از حرفه یا فن خاصی
particularity U بستگی بعقاید خاصی
particularism U دلبستگی بمرام خاصی
referring to a document U استناد به مدرک خاصی
laymen U خارج از حرفه یا فن خاصی
wand U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
modal U 1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
modals U 1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
sequences U ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
sequence U ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
stylize U به روش یا سبک خاصی دراوردن
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
dead U [چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
special administration U اداره قسمت خاصی از ترکه
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
attitudinize U حالت خاصی بخود گرفتن
meaner U معنی ومفهوم خاصی داشتن
mean U معنی ومفهوم خاصی داشتن
interspecific U واقع در بین دستههای خاصی
intonate U با لحن خاصی تلفظ کردن
intonate U بااهنگ خاصی ادا کردن
dialects U نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
interspecies U واقع در بین دستههای خاصی
dialect U نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
meanest U معنی ومفهوم خاصی داشتن
laic U شخص که علم خاصی را نداند
logical U مسیر Token در بین لایههای هر گره . در توپولوژی فیزیک FDDI حلقه منط قی را تحت تاثیر قرار نمیدهد
reader U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
readers U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
specifying U جنبه خاصی قائل شدن برای
specifies U جنبه خاصی قائل شدن برای
blocks U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocked U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
for no p reason U بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
facies U منطقه مناسب رشدحیوان یانبات خاصی
block U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
specify U جنبه خاصی قائل شدن برای
limit state U حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد
put U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
dedicated U کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
doctrinaire U کسی که تابع دکترین خاصی است اصولی
attachment U وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
sig U علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
dd name U برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند
putting U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
puts U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
supervisory U ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
dedicated U برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
doped U قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
toneme U لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
code U سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
standards U حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard U حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
random number U روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد
wands U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
wand U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
Energy Star U استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
demarche U عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
integral U وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
case law U رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
local U که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
locals U که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
engine U بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
pacts U نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pact U نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
area U بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
areas U بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
terrane U طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
pitches U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitch U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
acupressure U روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
correcting U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correct U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
corrects U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
hot dog skiing U اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
processor U ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
boot U دیسک خاصی که حاوی برنامه راه انداز ونرم افزار سیستم عامل است
hotspot U فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
phonetician U متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
programs U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
demand U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demands U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demanded U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
attached processor U ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
DPA U روش بار کردن پشتههای پروتکل در حافظه فقط وقتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
producing U آنچه تولید میکند
protective U آنچه حافظت میکند
used U آنچه جدید نیست
unwanted U آنچه لازم نیست
lightweight U آنچه سنگین نیست
lightweights U آنچه سنگین نیست
biased U آنچه اریب دارد
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
auxiliary U آنچه کمک میکند
incoming U آنچه از خارج می آید
auxiliaries U آنچه کمک میکند
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
contiguous U آنچه اثر می گذارد
knowledge U آنچه دانسته است
authentic U آنچه درست است
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
constant U آنچه تغییر نمیکند
exclusive U آنچه شامل نمیشود
constants U آنچه تغییر نمیکند
capitulation U تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
head-shrinker U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
value U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
durable U آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
variable U آنچه قابل تغییر است
Recent search history Forum search
1Evolution
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1معنی lead lag compensator
2شما اهل کجا هستید
1coffee table conversation piece
1after all
1کلمه assist در اصطلاح ساعت به چه معناست؟
1what is Labbad
1veterans
2Protozoa: entamoba coli cyst seen
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com